تغییر ذهنیت و سرنوشت با جادوی قدرت ذهن

تغییر ذهنیت ها با قدرت ذهن

آیا تابحال احساس کرده اید که در یک چرخه تکراری گیر کرده اید و نمی توانید به اهداف و آرزوهای بزرگتان برسید؟ شما نیاز به تغییر ذهنیت دارید چرا که باورهای غلط، احساسات منفی و نگرش های محدود کننده، از پیشرفت شما جلوگیری می کنند و روز به روز بیشتر سردرگم می شوید. هرگز گمان نکنید که تغییر ذهنیت برای شما دیر شده یا امکان پذیر نیست؛ شما از موهبت قدرت ذهن برخوردارید و می توانید حاکم سرنوشت خود باشید و آن را تغییر دهید.

تعریف ذهنیت ها و انواع آن

ذهنیت ها در بستر ذهن ما پدید می آیند و نتیجه مجموعه ای از احساسات، باورها، تجربیات و نگرش های ما در زندگی است. درکی که ما در دوران کودکی و نوجوانی از محیط جامعه و خانواده پیدا می کنیم، محتوای ذهن ما را تشکیل می‌دهد و هنگامی به دوران جوانی می‌رسیم، ذهن ما شکل و ساختار خاصی را به خود می گیرد.

ذهنیت ها می تواند به دو دسته کلی تقسیم شود:

  • ذهنیت قربانی: افرادی با این نگرش معتقدند که سرنوشت آن ها از پیش تعیین شده و نمی توانند بر آن تاثیری بگذارند. آن ها اغلب احساس می کنند که فرصت های ویژه برای همگان کافی نیست و قربانی شرایط موجود هستند و برای شکست هایشان اوضاع، شرایط و دیگران مسئول هستند. ذهنیت قربانی را باید تغییر داد.
  • ذهنیت خالق: افرادی با این ذهنیت باور دارند که خودشان خالق زندگی خود هستند و با تلاش و پشتکار می توانند به هر آن چه که می خواهند دست یابند. آن ها مسئولیت کامل زندگی خود و تغییر آن را بر عهده می گیرند.
تغییر ذهنیت

سایه سنگین ذهنیت ها روی زندگی ما

سرنوشت انسان ها به طور مستقیم تحت تاثیر احساسات، افکار و باورهایشان شکل می گیرد. این باور که سرنوشت انسان از پیش تعیین شده و انسان را به سمت فلاکت می کشاند، نادرست است. در واقع سرنوشت هر فرد با اراده او و بر اساس ذهنیت هایش رقم می خورد. این جاست که اهمیت تغییر ذهنیت برای رسیدن به حس خوشبختی، آرامش، سلامتی و ثروتمندی شناخته می شود.

به نمونه هایی که ارائه می کنیم دقت کنید، شاید یکی از آن سوالات برای شما هم بی جواب مانده باشد.

چرا فردی غمگین و دیگری خوشحال است؟ چرا برخی ثروتمند و برخی فقیرند؟
چرا بعضی ها با اطمینان و امید به زندگی می نگرند و برخی دیگر در ترس و نگرانی دست و پا می زنند؟ چرا برخی به راحتی به اهداف خود می رسند و برخی دیگر با وجود تلاش فراوان، به جایی نمی رسند؟ چرا فردی از ازدواجش راضی است و با همسرش احساس خوشبختی می کند و دیگری با ازدواج ناموفق به بدبختی می افتد؟ چطور یکی از بیماری لاعلاج شفا می یابد و دیگری با رنج و درد روزگارش سپری می شود؟

تمام تجربه های مثبت یا منفی ما، ریشه در باورها و افکاری دارند که در طول زمان در ذهن خودآگاه ما پدید آمده و سالیانِ سال تکرار شده و به مرور زمان، به ذهن ناخودآگاه ما منتقل شده تا امروز شاهد رخداد های تلخ و شیرین زندگی باشیم.

ممکن است تغییر ذهنیت، دشوار به نظر برسد اما خبر خوب این که قدرت ذهن انسان بسیار بیشتر از افکار، عادت ها و نگرش های زنگار گرفته گذشته است. با تمرین و تکرار افکار مثبت، می توان بر محدودیت های ذهنی غلبه کرد و زندگی بهتری را تجربه کرد.

خطر ذهنیت ها بر بیولوژی بدن

ذهنیت های ما فارغ از این که مثبت یا منفی باشند، تاثیر عمیقی بر زیست شناسی بدن ما دارند. هر فکر یا احساسی که در ذهن ما شکل می گیرد، واکنش شیمیایی و عصبی متفاوتی را در بدن ایجاد می کند. برای مثال، افکار مثبت باعث ترشح هورمون های شادی مانند دوپامین می شوند درحالی که افکار منفی باعث افزایش افزایش سطح کورتیزول، هورمون اصلی استرس می شوند که باعث تضعیف و سرکوب سیستم ایمنی بدن می گردد و در نتیجه انواع بیماری ها به آسانی در بدن شکل می گیرند.

این تغییرات شیمیایی تنها به سطح هورمونی محدود نمی شوند بلکه بر بیان ژن های ما نیز تاثیر می گذارند. دانش اپی ژنتیک نشان می دهد که محیط و افکار ما می توانند ژن های ما را فعال یا غیر فعال کنند. برای مثال، استرس مزمن می تواند باعث خاموش شدن ژن هایی شوند که مسئول ترمیم سلولی هستند.

این ارتباط عمیق بین ذهنیت ها و بدن به این معناست که تکرار استرس ها و انباشته شدن احساسات و نگرش های منفی می توانند به بیماری های مختلفی از جمله بیماری های قلبی، دیابت و برخی سرطان ها منجر شوند. در مقابل، ذهنیت های مثبت می توانند موجب خودشفابخشی و بازیابی سلامت جسمی و روانی بیماران شود.

تغییر ذهن ما تا چه حد امکان پذیر است؟

ما انسان ها موجوداتی پویا و پیشرفت گرا هستیم و به همین دلیل، تغییر ذهنیت های ما در هر قلمرویی می تواند اتفاق بیفتد. از باورهای سیاسی، اجتماعی، عقاید مذهبی گرفته تا باورهای علمی، همگی قابل تغییر است. اما این تغییرات می تواند به صورت آگاهانه و هدفمند یا ناخودآگاه و تحت تاثیر عوامل محیطی رخ دهد. چند نمونه:

  • تغییر رشته تحصیلی: بسیاری از افراد در طول زندگی، رشته تحصیلی خود را تغییر می دهند و ادامه مسیر علمی خود را در مسیری دیگر می بینند.
  • تغییر شغل: بسیاری از افراد _حتی پس از چندین سال_ شجاعانه و با میل و رغبت خود، شغل خود را عوض می کنند تا علاقه ها و توانایی های خود را دنبال کنند.
  • تغییر عادت رانندگی: تطبیق با قوانین رانندگی در کشور های مختلف، نمونه ای دیگر از تغییر ذهنیت و عادت است؛ آن هم به سرعت و با کمال میل.
  • تغییر در باورهای علمی: در طول قرن ها، مردم با مشاهدات خود باور داشتند که خورشید به دور زمین می‌چرخد اما کوپرنيک با نظریه خورشید مرکزی، به‌مرور این برداشت اشتباه را اصلاح کرد و باعث تغییر ذهنیت ما نسبت به ساختار کیهان شد.
  • تغییر در استاندارد زیبایی: در روزگاری ذهنیت انسان چنین بود که اندام فربِه نماد زیبایی و اشرافیّت شناخته می شد اما در حال حاضر، تناسب اندام یا لاغری تحسین می شود.

در دنیای پویای امروز، توانایی تغییر ذهن و سازگاری با تغییرات و پیشرفت گرایی کلید موفقیت است. چه بهتر که پیش از آن که از دیگران رنگ بگیریم، خودمان تغییر ذهنیت را مدیریت کنیم و از آن در راه رشد و موفقیت خود استفاده کنیم زیرا ذهن ماشینی در حال حرکت است و اگر شما هدفی برایش مشخص نکنید، دیگران برای رسیدن به اهداف خود، ذهن شما را برنامه‌ریزی خواهند کرد.

” نمی توان با تفکر و باورهای قدیمی، نتایج جدید خلق کرد. برای ایجاد تغییرات پایدار، ابتدا باید ذهنیت هایمان را متحول کنیم.”

دکتر سید مصطفی زارعی

دوره چهار پیمان با خود

ذهنیت های خوب و بد ما پیمان هایی هستند که با خودمان بسته ایم. شاید ده ها سال با این پیمان ها زندگی می کنیم و البته شاید در تمام عمر فقط یک بار فرصت و انرژی تغییر آن ها را داشته باشیم. در غیر این صورت مجبوریم با همین افکار و احساسات منفی و باورهای نادرست عمرمان را سپری کنیم.

یک دلیل دیگر برای ضرورت تغییر ذهنیت ها، تربیت و پرورش فرزندان است که این بارِ مسئولیت بر دوش پدران و مادران سنگینی می کند. برای این که نگرش ها و افکار دیگران بر تربیت فرزندان ما تحمیل نشود لازم است که خودمان اقدام به بازنگری نسبت به ذهنیت هایمان کنیم. به این منظور بهره مندی از دوره “چهار پیمان با خود” به شما پیشنهاد می گردد.

گیف دوره چهار پیمان

چگونه ذهنیت خود را تغییر دهیم؟

ذهنیت های منفی و مخرب، ریشه های عمیقی دارند و تغییر آن ها دشوارتر از سایر عادت ها است. معمولاً ما انسان ها هنگامی به فکر تغییر می افتیم که دیگر هیچ چیزی ما را خوشحال نمی کند. آن زمانی که به نهایت رنج می رسیم، نقطه آغاز تغییر است. در علم اعصاب، به این مرحله، فراشناخت می گویند؛ یعنی زمانی که ما فراتر از برنامه ثابت خود قرار می گیریم و مصمّم به شروع هستیم زیرا گزینه دیگری برای داشتنِ حس بهتر نداریم!

در ادامه به مواردی اشاره می کنیم که به ما کمک می کند تا بتوانیم ذهنیت های جدید و بهتری، جایگزین اندیشه ها و نگرش های گذشته کنیم:

  • استفاده از استدلال: خود را متقاعد کنید که تغییر ذهنیت به نفع شماست تا قشر پیش پیشانی مغزتان _که مسئول تفکر منطقی است_ آن را بپذیرد. به همین جهت لازم است تا درباره باور ها و افکار جدید خود تحقیق کنید و دلایل منطقی و مثال های عینی برای پذیرش آن ها بیابید.
  • جملات تاکیدی: نیروی شگفت انگیزی که خداوند به انسان داده، قدرت کلام است. این نیرو در بسیاری از لحظات زندگی توسط انسان در جنبه های مثبت و منفی به کار گرفته می شود. جملات تاکیدی نوعی هدفمند از قدرت کلام است که می تواند در تغییر ذهنیت، کاهش استرس، بهبود بیماری، اصلاح روابط و توسعه فردی نقش آفرین باشد.
  • گزینش افکار: لحظه ای نیست که ذهن انسان، در معرض طوفان افکار و هیاهوی اندیشه ها قرار نگیرد. بسیاری از این افکار، ناخواسته و در بستر ذهن ناهوشیار ما شکل می گیرد و این جریان مداوم اندیشه ها، تمرکز ما را کاهش می دهد. شما می توانید با تکنیک های کنترل ذهن، انتخاب کنید که روی چه چیزی می خواهید تمرکز کنید و چه ذهنیت هایی را رها کنید و به آن توجه نکنید.
  • تصویر سازی ذهنی: شما باید خودتان را به صورت فرضی و ذهنی در موقعیت و شرایطی قرار دهید که معمولاً از سوی ذهنیت های فعلی شما قابل پذیرش نیست. در آن دنیای فرضی، بهترین واکنشتان را نمایش دهید؛ مثلا اگر زود رنج هستید، خودتان را در موقعیتی تصور کنید که معمولاً عصبانی می شدید اما دیگر عصبانی نمی شوید و آرام هستید. تکرار این تکنیک باعث می شود که شبکه های نورونی جدیدی در مغز شما ایجاد شود و این ذهنیت درون ذهن شما شکل می گیرد که دیگر در آن شرایط قبلی، به هیچ وجه عصبانی نمی شوید.
  • خروج از حاشیه امن: در ادامه بیشتر با این شیوه و شکست مقاومت ذهن در برابر تغییر آشنا خواهید شد.

مقاومت ذهن در برابر تغییر

بسیاری از ما تجربه کرده ایم که با وجود آگاهی از عادت های مخرّب، نمی توانیم آن ها را ترک کنیم. گاهی می دانیم یک الگو و عادت درونی ما هر روز تکرار می شود اما وقتی شروع به تغییرات اساسی می کنیم، خیلی زود متوقف می شویم. چرا؟ چون ذهن ما به “حاشیه امن” وابسته شده و از ورود به قلمرو ناشناخته جدید هراس دارد. این هراس باعث می شود که به سرعت، به همان حاشیه امن و حوزه عادت ها و ذهنیت های قبلی بازگردیم. پس برای شروع، حتماً ابتدا از حاشیه امن و آسایش خود خارج شوید تا انتخاب های جدیدی داشته باشید.

طبیعی است که تغییر نیاز به اقدام و تحمل رنج دارد اما ادامه دادن به همان روال همیشگی بسیار راحت تر است. سخت ترین قسمت تغییر، این دو راهی است؛ کنار گذاشتن عادت های قدیمی یا روبرو شدن با چیزهای جدید.

بسیاری از ما انسان ها به دنبال تغییرات بیرونی هستیم تا حال درونی مان بهبود یابد اما حقیقت این است که تغییر پایدار از درون آغاز می شود. زمانی که تصمیم می گیریم خود را از درون متحول کنیم، به طور شگفت انگیزی تغییرات مثبتی را در زندگی مان مشاهده خواهیم کرد.

یکی از نخستین نتایج این تحول، رهایی از ذهنیت قربانی و رسیدن به ذهنیت خالق در زندگی است. تا زمانی که خود را مقید به الگوهای فکری و رفتاری قدیمی بدانیم، همچنان در نقش قربانی می مانیم. اما با آگاهی و اراده، می توانیم از این الگوها رها شده و مسیر زندگی مان را خودمان رقم بزنیم.

مقالات مرتبط

0 دیدگاه‌ها و نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
[df-form-login]