چطور ذهنیت قربانی را به ذهنیت خالق تبدیل کنیم؟
در دنیای ما دو طرز فکر کلی در میان انسان ها وجود دارد: ذهنیت قربانی و ذهنیت خالق. بیشتر افراد دیدگاه قربانی بودن را ناخودآگاه پذیرفته اند و در صورت ناکامی و نرسیدن به موفقیت و ثروت، خود را مقصر ندانسته و تقصیر را به گردن شرایط زمانه، سرنوشت، جامعه، خانواده و کشور می اندازند. اما در ذهنیت خالق، افراد مسئولیت تغییر شرایط زندگی و رشد فردی را برعهده می گیرند و با اتکا به توانایی ها برای غلبه بر چالش ها تلاش می کنند.
در ابتدای این مقاله به طور خلاصه می توان گفت که بسیاری از موانع و بن بست هایی که در زندگی با آن ها روبرو می شویم مانند فقر، بیماری، ناآرامی و ناسازگاری در روابط بخاطر ذهنیت های ما است و با تغییر دیدگاه می توان تغییر اساسی در زندگی ایجاد کرد.
فهرست محتوا:
تعریف ذهنیت قربانی و ذهنیت خالق
برای تعریف بهتر از این دو دیدگاه، می توانیم به ویژگی ها و احساسات افراد بپردازیم.
- ذهنیت قربانی: افراد دارای این ذهنیت، دائما دنبال مقصری برای مشکلات خود می گردند، مسئولیت زندگی خود را بر عهده دیگران می گذارند و معمولاً با عباراتی مانند “اگر فلان اتفاق نمی افتاد…” یا ” من می توانستم، ولی…” صحبت می کنند.
- ذهنیت خالق: این دسته افراد با آگاهی کامل از شرایط و با بزرگ منشی، مسئولیت بازسازی زندگی را خود بر عهده می گیرند و باور دارند که می توانند سرنوشت و شرایط را خودشان رقم بزنند.
به عنوان مثال افرادی که ذهنیت قربانی دارند ممکن است چنین تفکری داشته باشند:
- برخی افراد دلیل فقر و تنگدستی خود را شرایط خانواده می دانند.
- برخی افراد هم تولد و رشد در کشور جهان سومی را عامل شکوفا نشدن استعدادشان می دانند.
- برخی علت رذائل اخلاقی مانند عصبانیت و خشم خود را ارثی و ژنتیکی می پندارند.
- برخی تلاش برای تغییر شرایط را بی ثمر می پندارند و اصلاً به دنبال ایده یا علاقه خود گام برنمی دارند.
- برخی سیستم آموزشی یا تاریخچه فرهنگ یک ملت را دلیل عقب ماندگی می دانند.
اما افرادی که با ذهنیت خالق زندگی می کنند، به نمونه های موفق نگاه می کنند؛ آن ها با مشاهده افراد موفقی که در شرایط مشابه به پیشرفت رسیده اند، امید و انگیزه می گیرند و با همین استدلال معتقد به قدرت تغییر ذهنیت های انسان هستند.
“بنظر می رسد این سوال که چه کسانی در شکل گیری ذهنیت قربانی مقصر هستند، از اساس اشتباه و سوالی نابجاست؛ چراکه مقصر دانستن دیگران، نه تنها به درمان این ذهنیت کمک نمی کند بلکه مسئولیت پذیری را از فرد سلب کرده و او را در دور باطل سرزنش و ناامیدی گرفتار می کند.”
دکتر سید مصطفی زارعی
آیا در ذهنیت خالق مشکلات غیرواقعی هستند؟
شاید بعضی گمان کنند که مشکلات و سختی های زندگی در ذهنیت خالق، انکار می شوند اما چنین نیست! افراد دارای این ذهنیت به خوبی شرایط نامطلوبی مانند فقر، بیماری، نابسامانی اجتماعی و همه موقعیت ها و چالش ها را درک می کنند اما تفاوت کلیدی در این است که به جای سرزنش و بهانه تراشی، بر مسئولیت پذیری، راه حل یابی و فرصت های موجود تمرکز می کنند.
این دسته افراد اگرچه خودشان مقصر نیستند اما به دنبال مقصر هم نمی گردند و مسئولیت صددرصد بهبود وضعیت سخت فعلی را قبول می کنند.
بهانه ای به نام سرنوشت، برای انکار مسئولیت
برخی افراد سرنوشت را بهانه ای برای انکار مسئولیت خود در قبال زندگی می دانند. این که کجا متولد بشویم، چه دینی داشته باشیم، به کجا برسیم، موفق بشویم یا نشویم، خوشبخت باشیم یا نباشیم، بیمار یا تندرست باشیم، چه شغلی داشته باشیم، بهشتی یا جهنمی باشیم، همه این ها به سرنوشت از پیش تعیین شده بر می گردد!
این طرز فکر نشانه ذهنیت قربانی و کاملاً اشتباه است چرا که اگر خداوند حکیم سرنوشت انسان ها را از پیش معیّن کرده بود، تمام خلقت هستی و آفرینش انسان در این دنیا بی هدف و بی حکمت می شد.
اما حقیقت این است که خداوند مقدرات و سرنوشت ما بر اساس دانش خود نسبت به این که ما چگونه باشیم، می نویسد. در واقع این خود ما هستیم که به واسطه ذهنیت ها، افکار، رفتار و گفتار خودمان مشخص می کنیم که خداوند چه سرنوشتی را برایمان مقدر کند.
خلاقیت و مسئولیت پذیری در نگاه معنوی
در نگاه معنوی نیز مسئولیت تغییر و رشد، به عهده انسان است. خداوند آدم را خلیفه و جانشین خود در زمین قرار داده است و چنان که خود خالق است، از او نیز انتظار دارد تا خلاق و نوآور باشد.
من (خداوند) آدم را جانشین خودم در زمین قرار دادم
قرآن کریم سوره بقره
سایر موجودات از غریزه و برنامه ریزی طبیعی پیروی می کنند و تنها موجودی که زندگی او در طول تاریخ به طور مداوم در حال تغییر و پیشرفت بوده، انسان است.
مثلاً زنبورعسل هزاران سال است که برای هدف خود، یک برنامه ثابت و تکراری را دنبال کرده و تا هزاران سال دیگر هم آن برنامه را پیگیری خواهد کرد و آن تولید عسل است. درحالی که زندگی انسانِ پنج هزار سال پیش با زندگی کنونی انسان بسیار متفاوت است. و در مقیاس کوچک تر، حتی برنامه های ده سال پیش ما هم با برنامه های الان ما فرق می کند و با در نظر گرفتن پیشرفت تکنولوژی، ده سال دیگر شگفت زده تر خواهیم شد.
منافع ذهنیت قربانی؛ چرا عده ای به آن تمایل دارند؟
در نگاه اول، ذهنیت قربانی ممکن است مزایایی داشته باشد و به همین دلیل، غالباً افراد تمایل به راحتی و فرار از مسئولیت دارند:
- عدم نیاز به تلاش: در این طرز فکر، نیاز به هیچ کوشش و تلاش برای تغییر شرایط نیست و طبعاً آسان است چرا که فرد، زحمت هیچ چالشی را نمی پذیرد.
- فرار از سرزنش: با مقصر دانستن دیگران، مسئولیت اشتباهات و انتقادات برداشته می شود.
- حفظ عزت نفس: در این طرز فکر، شکست ها به عوامل خارجی نسبت داده می شود و عزت نفس فرد تا حدودی حفظ می شود.
- جلب توجه و همدردی: این دسته از افراد اغلب به دنبال جلب توجه و همدردی دیگران هستند. این ذهنیت می تواند به آن ها احساس ارزشمندی و تایید دهد.
اما این مزایا و منافع کوتاه مدت و فریبنده هستند و فرد تا پایان عمر، پیامدهای منفی مشکلات و خلأ وجود خلاقیت، پیشرفت و اثرگذاری را در زندگی خود احساس می کند.
غلبه بر ذهنیت قربانی با الگوی معنوی
همانطور که پیش تر گفته شد، ذهنیت قربانی اگرچه در کوتاه مدت ممکن است مزایایی ظاهری برای فرد داشته باشد، در بلند مدت پیامدهای منفی و خطرناکی در حوزه های مختلف زندگی به دنبال خواهد داشت. این ضررها می تواند سه حوزه اصلی خوشبختی انسان را تحت تاثیر قرار دهد:
- حوزه آرامش: فرد با ذهنیت قربانی، دائماً درحال سرزنش و مقایسه خود با دیگران است و از احساس حقارت و ناامیدی رنج می برد. این طرز فکر منجرّ به اضطراب، افسردگی و فقدان آرامش می شود.
- حوزه سلامتی: استرس و اضطراب ناشی از این طرز فکر، می تواند منجرّ به مشکلات جسمی مانند سردرد، فشار خون بالا، مشکلات گوارشی و ضعف سیستم ایمنی بدن شود.
- حوزه ثروت: چنین فردی مسئولیت زندگی خود را بر عهده نمی گیرد و منتظر فرصت های بادآورده است. این طرز فکر منجرّ به عدم تلاش، خمودگی، بی تفاوتی و ناکامی در زندگی شغلی و مالی می شود.
الگوی معنوی می تواند به عنوان یکی از بهترین راه های مقابله با ذهنیت قربانی شناخته شود. با تبیین و آگاه سازی افراد و با استفاده از نیروهای خدادادی و فرصت های موجود، می توان این طرز فکر را به ذهنیت خالق تغییر داد. برای تغییر ذهنیت ها می توانیم به دوره قدرتمند “چهار پیمان با خود” اشاره کنیم که به اصلاح پیمان های نانوشته مُهلکی که با خود داریم می پردازد.
در ادامه می توانیم به مواردی که به پاکسازی و اصلاح نگرش های ما کمک کند بپردازیم:
1. شناخت قوانین
ما باید قوانین حاکم بر جهان هستی را یاد بگیریم و از امکانات و ابزار هایی که برای رشد و موفقیت ما وجود دارد، استفاده کنیم تا به آرامش برسیم و ثروتمند و سلامت باشیم.
یکی از بهانه های پوشالی در افراد دارای ذهنیت قربانی این است که از خداوند توقع دارند، امورشان را بر وِفق مرادشان قرار دهد درحالیکه نشسته باشند و به قوانین جهان بی توجه باشند و هیچ اقدام و عملی نکنند.
2. الهام از داستان دیگران برای مسئولیت پذیری
بررسی و شناسایی افرادی که با وجود شرایط مشابه یا حتی بدتر از ما به موفقیت های بزرگی رسیده اند، می تواند به رها شدن از بهانه های ذهنی و پذیرفتن مسئولیت تغییر کمک کند.
این افراد با غلبه بر ذهنیت قربانی و تمرکز بر توانایی های خود، تحولات اساسی در زندگی و سرنوشت خود ایجاد کرده اند. داستان های موفقیت این افراد می تواند الهام بخش و انگیزه بخش باشد و به ما نشان دهد که محدودیت ها فقط در ذهن ما وجود دارند و با تلاش و کوشش می توان به هر آن چه می خواهیم دست پیدا کنیم.
3. تقویت اعتماد به نفس
بهترین تمرین برای تقویت اعتماد به نفس، شروع تغییر از گام های کوچک است. با دستیابی به هر نتیجه و تغییر کوچک، خود را تحسین و تشویق کنید و به خود یادآوری کنید که توان انجام تغییرات بزرگ تر و نتایج بهتر را نیز دارید.
برداشتن گام های کوچک روزانه به طور مستمر در طول زمان، نقش بسیار مهمی در ساختن تدریجی اعتماد به نفس کافی برای موفقیت دارد.
به جرأت می توان گفت: “موفقیت مساوی است با برداشتن گام های کوچک و ساده به طور پیوسته در مدت زمان طولانی”
4. نوشتن مواردی که خودتان را قربانی می دانید
تا زمانی که این ذهنیت وجود داشته باشد هیچ گاه بهبودی و موفقیتی حاصل نخواهد شد زیرا فرض بر این است که شما قربانی هستید و یک قربانی هیچ توانی برای حرکت ندارد. لذا در گام بعدی لازم است آن مواردی را که خود را در آن قربانی می دانید، یادداشت کنید.
نوشتن می تواند ابزار قدرتمندی برای رهایی از این ذهنیت باشد و با پذیرفتن مسئولیت تغییر، گام های کوچک برای نقش آفرینی و تغییر اوضاع مشخص کنید و در مسیر تغییر آن گام بردارید و همواره پیشرفت خود را رصد و ثبت کنید.
5. بخشش افرادی که مقصر می دانید
حمل بار سنگین رنجش، کینه و نفرت نسبت به کسانی که آن ها را مقصر ناکامی های خود می دانیم، ما را از رسیدن به موفقیت باز می دارد.
ذهن ما درگیر یک ویروس خطرناک می شود که توان ذهنی ما را به شدت کاهش می دهد و انرژی ما را از بین می برد. در نتیجه توان خلاقیت و ایده پردازی را از ما سلب می کند.
بنا بر این بسیار مهم است که از بار سنگین رنجش و خشم نسبت به این افراد رها شده و سبک بال و با ذهنی آرام مسیر خود را ادامه دهیم تا ذهن بتواند از انرژی آزاد شده برای خلاقیت و شکوفایی بهره برد و ما را در مسیر موفقیت های آینده یاری نماید. در واقع هدف از این بخشش، فقط و فقط خودمان هستیم پس هیچ بهانه ذهنی مبنی بر این که طرف مقابل باید عذر خواهی کند یا… پذیرفته نمی شود. ما به این بخشش برای حرکت آزادانه و موفق نیاز داریم.