آرامش قلبی| آیا احساس آرامش در این روزگار ممکن است؟

آرامش قلبی و ذهنی

در دنیای پرشتاب امروز، بسیاری از ما احساس آرامش درونی را از دست داده ایم و آن قدر استرس، اضطراب و نگرانی را تجربه کرده ایم که احساس شادمانی را فراموش کرده ایم. اما آیا رسیدن به آرامش قلبی غیر ممکن است؟ بسیاری از افراد با وجود تلاش های فراوان، همچنان در رسیدن به آرامش ناکام هستند. در سوی دیگر، افرادی هم هستند که با بهره مندی از خودآگاهی، در هر لحظه، از زندگی خود لذت می برند. وقت آن فرا رسیده که شما هم مسیرتان را تعیین کنید.

حتماً دیده اید که زندگی برخی انسان ها[مخصوصاً قدیمی ها] همواره آرام و کم تنش است و رنگ و بوی آرامش دارد. قلبشان مطمئن و شاد است و نشاط و سروری پایدار بر آن حاکم است؛ طوری که در برابر عوامل رنج آور دنیا کمتر دچار اضطراب های شدید و آزار دهنده می شوند. در مقابل، بسیاری از مردم را می بینید که برخلاف تلاشی که می کنند تا زندگی خرم و با نشاطی بسازند، همواره ناکام می مانند و نمی توانند قلب و روان پر اندوه خود را به ساحل آرامش برسانند. اما چه چیزی باعث می شود برخی افراد همیشه آرام و با نشاط و برخی افسرده و مضطرب باشند؟

ای صبا نکهتی از خاک در یار بیار                    ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار

حافظ

آرامش قلبی و ذهنی چیست؟

آرامش قلبی، حالتی فراتر از آرامش روان است. درحالی که آرامش ذهن با کنترل افکار منفی و دغدغه ها حاصل می شود، آرامش قلبی حالتی است که فرد هیچ گاه دچار شک و تردید نمی شود، تزلزل، اضطراب و دلهره در هنگام تصمیم گیری هایش به وجود نمی آید. وی در هیچ یک از حوزه های ارتباط خود به بن بست نمی رسد؛ در ارتباط با خدا، با خانواده و با دیگران همواره موفق است و از پیچ و خم های روزگار با اطمینان عبور می کند و هیچ وقت در زندگی احساس شکست و پوچی نمی کند.

با اطمینان می توان گفت که هر فردی که بتواند به آرامش درونی برسد، در تمام زمینه های خوشبختی از جمله معنویت، سلامت جسمی و روانی، روابط اجتماعی و در کار و زندگی موفق تر است.

در رویکرد معنوی، تنها یک هدف اصیل برای بشر وجود دارد که همواره به دنبال آن می رود گرچه در طول زندگی همواره به آن توجه کامل ندارد و آن هدف، خداوند به عنوان خالق قدرتمند و مهربان این عالم باشکوه است. به همین سبب است که تا زمانی که به این هدف مقدس دست نیابد، به هر چیز دیگری که دست پیدا می کند، طولی نمی کشد که آن گرمی و حرارت و شوق به سردی می گراید. تنها یک چیز است که اگر به آن برسد، هرگز از آن خسته و دلزده و سیر نمی شود و آرزوی جایگزینی آن با چیز دیگری نمی کند؛ آن خواسته، اتصال به منبع قدرت بی نهایت جهان هستی است. روزی که به این خواسته درونی و اصیل خود برسد، از اضطراب و ناراحتی خلاص می شود و غرق در شادمانی می گردد و آرام می گیرد و دیگر خستگی، افسردگی و کسالت بر او غالب نمی شود.

آیا برای سختی کشیدن به دنیا آمدیم؟

برای بسیاری از انسان ها به واسطه گرفتاری هایی که برایشان پیش می آید، این سوال مطرح می شود که آیا رسیدن به آرامش در دنیا اصلاً ممکن است؟! آیا به این دنیا آمده ایم تا وقتی که زنده هستیم، سختی بکشیم و پس از مرگ به آسودگی برسیم؟! این ذهنیت در افراد مذهبی پررنگ تر است و گاهی هرچقدر مشکلاتی نظیر فقر و بیماری بیشتری پیش آید، به حساب تقرب و احساس منزلت بیشتر می گذارند.

اما در واقع افسردگی و اضطراب و ناآرامی درونی در هیچ یک از ادیان آسمانی به خصوص دین اسلام توصیه نشده است. خداوند مهربان است و برای کسی بدبختی و رنج نمی خواهد مگر اینکه فردی خودش به واسطه انتخاب هایش، باعث رنج و عذاب خود شود. این خود ما هستیم که با انتخاب های درست می توانیم خالق شادی در زندگی خود باشیم یا با بدترین انتخاب ها، راه مشکلات و رنج ها را به زندگی خود باز کنیم و تقصیر این تنبلی و سستی و انتخاب های نادرست را به خدا نسبت دهیم!

اگر خوب دقت کنیم می بینیم که انسان در تمام عمر و در هر حرکت خود، برای پیدا کردن احساس نشاط و آرامش درونی، گام بر می دارد. گاهی سراسیمه و شتاب زده انتخابی می کند که نتیجه معکوس می دهد. اما می توان از این حرکت او نتیجه گرفت که احساس نشاط درونی، اصلی ترین مولفه برای ارزیابی خوشبختی یک فرد است و بدون این احساس، دچار اندوه و سردرگمی در زندگی می شود.

انسان تنها موجود ناآرام طبیعت

اگر در میان موجودات این هستی از کوچکترین حیوانات و حشرات گرفته تا بزرگترین پدیده ها مانند خورشید را مطالعه کنیم می بینیم که کمترین ناهماهنگی و ناآرامی در طبیعت وجود ندارد. هیچ حیوانی دچار افسردگی و بی نظمی نمی شود. به عنوان مثال یک زنبور که صدسال پیش یک برنامه خاصی را دنبال می کرده، هنوز همان برنامه جستجو گل و دریافت شهد و تولید عسل را انجام می دهد. هیچ وقت یک زنبور عسل دچار افسردگی و استرس نمی شود.

تنها موجودی که در جهان هستی دچار فشار عصبی و ناآرامی می شود، انسان است؛ در حالیکه قدرتمند ترین مخلوق این جهان عظیم و باشکوه است تا حدی که توانایی بهره برداری از سایر موجودات را دارد. حال سوال اینجاست که چه عواملی می تواند آرامش قلبی و ذهنی انسان را برهم بزند؟ به طور کلی می توان عامل ناآرامی انسان را بی توجهی به قوانین هستی دانست و سایر عوامل را ابعاد و شاخه های این عامل درنظر گرفت. این در حالیست که سایر موجودات هستی، هرگز از قوانین و نظم خود سرپیچی نمی کنند.

عوامل بر هم زننده آرامش در زندگی

برخی از عواملی که باعث پریشانی خاطر انسان می شود و بهار زندگی او را خزان می کنند، عبارت است از:

  1. ترس از آینده؛ که منشأ اضطراب های مزمن است و زندگی انسان در زمان حال را نیز تلخ می کند و غالباً به حل مشکلات نیز سودی نمی رساند.
  2. اندوه بر گذشته: که منشأ اصلی پدیده افسردگی است و تداوم آن، به عنوان اختلال و بیماری شناخته می شود.
  3. مقایسه کردن خود با دیگران
  4. توجه به قضاوت های دیگران
  5. صفات ناپسند: ویژگی هایی که انسان را از “خودِ حقیقی” و منشأ اصیل خویش دور می کند. اغلب انسان ها به سادگی و بدون توجه از کنار این صفات منفی درونی می گذرند اما با کمی تأمل و توجه، می توان درک کرد که وجود و فعال بودن این صفات منفی چه قدر در ایجاد ناآرامی و رنج درونی انسان اثر گذار است. صفاتی مانند: بخل، تکبر، حسادت، بدبینی، خشم و…
    در الگوی خودآگاهی توحیدی، به این صفات ناهمسو با صفات زیبای خداوند رحمن، «شرک پنهان» نیز می گوییم.

رابطه آرامش با سلامتی

بدون شک، داشتن بدن سالم و نیرومند از عناصر مهم احساس خوشبختی در زندگی است و اگر کسی بیمار و دردمند باشد، نمی تواند خوشبختی و سعادت را احساس کند هرچقدر هم که ثروتمند باشد!

از طرفی، بدن ما زمانی خوب کار می کند که آرامش و شادی درونی داشته باشیم و بدون آن دچار نقص و اختلال می شود. منشأ بسیاری از بیماری های انسان مدرن، فشار های عصبی است که به این بیماری ها، بیماری های روان تنی نیز می گویند.

راه دستیابی به سلامت پایدار، رسیدن به آرامش عمیق درونی است و راه رسیدن به آرامش، حرکت در مسیر خودآگاهی و خودشناسی است.

6 روش برای آرامش قلب و ذهن

برای رسیدن به آرامش عمیق و پایدار درونی باید این مسیر را پیمود:

  1. تغییر ذهنیت و بینش: زیرا آنچه آرامش ما را به هم می زند نه یک پدیده و رویداد است بلکه نگرش ما به آن پدیده می باشد زیرا انسان های مختلف نسبت به یک اتفاق، واکنش های مختلفی دارند که ناشی از تفاوت نگرشی آن ها است. لذا یک اتفاق ممکن است باعث اضطراب شدید یک فرد شود اما همان اتفاق برای فرد دیگری بیفتد و با بی توجهی و به آرامی از کنار آن بگذرد.
  2. توجه به معنویت: توجهِ جدی به معنای حقیقی زندگی و ارتباط عاشقانه با خالق جهان هستی، می تواند آرامش را به ارمغان بیاورد. زیرا حقیقت این است که در زندگی ما دغدغه هایی وجود دارد که هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند آن را از ما دور کند مگر باورمندی و ارتباط عاشقانه با خدای رحمن به عنوان پرودگار قادر و توانا که ضعف و ناتوانی در او راه ندارد. تنها توجه به این اصل مهم است که می تواند ما را آرام کند… (همانا با یاد خداوند دلها آرام می شود. رعد/28)
  3. بی توجهی به قضاوت دیگران درباره ما: به شخصی گردویی دادند و از او پرسیدند: اگر به تو بگوییم گوهر و الماس در دست داری، آیا خوشحال می شوی؟ گفت: نه. گفتند: اگر گوهری در دست داشته باشی و بگویند که تو گردو در دست داری، اکنون ناراحت می شوی؟ باز گفت: نه؛ چون می دانم چه در دستم دارم. گفتند: پس چرا در مورد خودت اینگونه نیستی؟ چرا وقتی دیگران درباره ات چیزی می گویند، گاهی خوشحال و گاهی ناراحت می شوی؟!
  4. خودمان را نباید با دیگری مقایسه و ارزیابی کنیم؛ هر انسانی یک موجود منحصر به فرد است با قابلیت ها و استعدادهای ویژه و رسالت فردی خاص. لذا هر نوع مقایسه بین دو انسان کاملا نادرست است. همچنان که مقایسه کردن ماهی با گربه در قدرت بالا رفتن از درخت کاملا غیر منصفانه و نادرست است و اگر توانایی و هوش یک ماهی را در قدرت او برای بالا رفتن از درخت در نظر بگیریم و دائم او را با گربه مقایسه کنیم، آن ماهی همه عمر احساس می کند که یک احمق دست و پا چلفتی است. بسیاری از فشارهای عصبی ما ناشی از مقایسه کردن خودمان با دیگران است در حالی که ما یک مخلوق منحصر به فرد هستیم با ویژگی ها و استعدادهای منحصر به فرد که خداوند به هیچ انسانی نداده است و قابل مقایسه با هیچ انسان دیگری نیست.
  5. عشق ورزیدن به دیگران؛ بدون درنظر گرفتن منافع شخصی، به دیگران محبت کنیم و عادلانه با آن ها تعامل کنیم. منشأ بسیاری از فشارهای عصبی، وجود نفرت از دیگران است که از درون مانند موریانه، شادی و آرامش ما را می جَوَد و از بین می برد. یکی از مهمترین اصول ورود به عالم معنی و حوزه معنوی در تمام مکاتب معنوی دنیا، بخشش کسانی است که به ما بد کرده اند زیرا آتش نفرتی که در درون ما است تنها وجود خودمان را می سوزاند و بخشش، تنها آزاد شدن از زندان خودساخته درون برای تجربه رهایی و شادی است.
  6. زندگی در لحظه حال: کسانی که در زمان حال زندگی می کنند، رخدادهای پیشین و استرس های آینده نمی تواند به آنان فشار عصبی وارد کند. بازگشت به گذشته و اتفاقات بد آن هنگام، مانند وارد شدن در جنگی است که از قبل بازنده آن معلوم است. رفتن به آینده و اضطراب نیز ناشی از بی ایمانی به حمایت کریمانه خداوند رحمن است. پس بهترین راه برای شاد زیستن و آرامش قلبی این است که در لحظه از نعمت ها و فرصت های موجود بهره ببریم و مهار ذهنمان را بکشیم تا ما را به وادی بی فایده گذشته و آینده نکشاند و بهترین تکنیک برای حضور در لحظه حال، توجه به نعمت ها و سپاسگزاری است.

به طور خلاصه می توان گفت آرامش و شادی پایدار هدف اصلی انسان در زندگی است و حتی اگر به دنبال تحصیلات، پول و درآمد و… نیز می رویم، به این دلیل است که آن را عاملی برای رضایتمندی و شادی درونی می دانیم. اما جالب است بدانید که اگر انسان شاد و آرامی نباشید، ذهن شما نیز خلاقیت لازم برای کسب و کار نخواهد داشت و ایده های ثروت ساز به سراغتان نخواهد آمد.

در نهایت می توان گفت پس از خودآگاهی و از بین بردن عوامل درونی نا آرامی و رسیدن به آرامش قلبی پایدار، ریشه تمام مشکلات انسان به تدریج می خشکد و به مرور زمان تمام زندگی انسان از سلامتی جسمانی گرفته تا موفقیت، ثروت، روابط و… دچار تحول اساسی می گردد.

مقالات مرتبط

0 دیدگاه‌ها و نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
[df-form-login]